همسر شهيد «مرتضي عطايي»؛ رمضان گذشته زندگي برايم خيلي شيرين شده بود
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۲۵۵۹۲
خبرگزاري آريا - ماه رمضان سال 1395 با تمام ماه رمضانهاى گذشته فرق داشت. پارسال هر شب، سحري را يک ساعت قبل از اذان صبح ميخورديم و همگي وضو گرفته به حرم حضرت رضا (ع) مىرفتيم.
به گزارش جام نيوز، شهيد «مرتضي عطايي» (ابوعلي) از بسيجيان مشهدالرضا و از مدافعان حرم حضرت زينب (س) که جانشين فرماندهي تيپ عمار لشکر فاطميون را بر عهده داشت، سال گذشته همزمان با روز عرفه در «لاذقيه» سوريه به شهادت رسيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به مناسبت ماه مبارک رمضان، «مريم جرجاني» همسر اين شهيد والامقام حال و هواي رمضان آخري را که با شهيد عطايي در کنار هم بودند را با حلاوتي که برايش داشته روايت ميکند که در ادامه آن را ميخوانيد:
ماه رمضان سال گذشته زندگي خيلي برايم شيرين بود. ماه رمضان سال 1395 با تمام ماه رمضانهاى گذشته فرق داشت. سالهاي گذشته ساعت دوازده ميرفتيم حرم و گاهي به خاطر خستگي برنامه رفتنِ به حرم کنسل ميشد. ولي پارسال هر شب، سحري را يک ساعت قبل از اذان صبح ميخورديم و همگي وضو گرفته به حرم حضرت رضا (ع) مىرفتيم.
معمولاً تمام كاربران کانال تلگرامي «دم عشق، دمشق» که شرح حال مدافعين حرم آلالله و خاطرات و تصاوير ديدني از آنها است را در آن سحرها و در حرم حضرت رضا(ع) ياد ميکرديم. بعد از اقامه نماز صبح تازه به زيارت امام رضا (ع) رفته و روز را با زيارت آقا شروع ميکرديم. بعد براي استراحت به منزل باز مىگشتيم.
اوايل ماه رمضان دو تا از دوستان از تهران به مشهد آمده بودند و ما را در سرکشي از خانواده معظم شهداي مدافع حرم همراهي کردند.
يک روز به اتفاق يکي از همرزمان شهيد سيد حکيم و دوستاني که از تهران آمده بودند، وسايل شهيد را براي تحويل به خانوادهاش برديم. آن روز، روز خوبي نبود و خيلي سخت گذشت.
در لحظه تحويل وسايل و زماني که همسر شهيد حکيم سراغ انگشترهاي شهيد را گرفت ماجراي بردن پيراهن حضرت يوسف براي حضرت يعقوب را به خاطر آوردم. با تمام وجود دلم ميخواست ميتوانستم خود شهيد را براي او بياورم.
وقتي از منزل شهيد بيرون آمديم احساس ميکردم قلبم از بدنم خارج شده است. به آقا مرتضي گفتم «بيانصاف اگر براي تو اتفاقي بيافتد من طاقت نميآورم» و او ميخنديد و ميگفت «چرا، طاقت ميآوري».
رمضان گذشته سرکشي از خانوادههاي شهدا و جانبازان خيلي پررنگتر شده بود، به طوري که هر روز يا يک روز در ميان انجام ميشد. اين ديدارها گاهي تا اذان مغرب طول ميکشيد و بعد از اذان هم تا پاسي از شب ادامه داشت. بعضي مواقع حتي فرصت نميکرديم براي خوردن افطار به منزل بريم و در راه با يک افطاري مختصر روزه خود را باز ميکرديم.
آقا مرتضي به خاطر موجهاي انفجار، ريشههاي دندانهاي جلواش از بين رفته بود و دندان درد شديد داشت، اما عليرغم اين مشکلات روزه ميگرفت و طاقت ميآورد و به کارمان ادامه ميداديم.
يک روز از صبح آقا مرتضي براي کشتن گوسفند رفت و بعد از ظهر حدود ساعت 13 براي تقسيم گوشتها رفتيم. در راه چند جعبه ميوه مختلف گرفت. بعد از اينکه گوشتها و ميوهها را در کيسههاي پلاستيکي بستهبندي کرد، آنها را به درب خانه خانوادهها ميبرد. آن روز ساعت چهار گذشته بود که از شدت درد دندان ماشين را کنار زد. از او خواستم اجازه بدهد تا من رانندگي کنم و او کمي استراحت کند. با اصرار من، مُسکن قوي خورد و روزهاش را باز کرد تا کمي از دردش کم بشود يک ساعت به افطار مانده بود که به خانه رسيديم.
غير شبهايي که برنامه سرکشي از خانواده هاي مدافع حرم را داشتيم، آقا مرتضي آن شبها را با جانبازان به استخر ميرفت و حدود ساعت ساعت 2 نيمه شب، براي خوردن سحري به خانه ميآمد.
يک اتفاق جالبي که در ماه مبارک رمضان سال گذشته رخ داد، آشتي کنان يکي از خانوادههاي مدافع حرم بود. ما يک شب بعد از افطار براي صحبت کردن به خانه آنها رفتيم، يک شب هم ما اين خانواده را براي صحبت بيشتر به افطار دعوت کرديم.
شبي که قرار بود اين خانواده به خانه ما بيايند من در حال تدارک برنامه افطار بودم که آقا مرتضي خبردار شد که دو نفر از جانبازان قطع نخاعي را که از نظر روحي بهم ريخته بودند براي زيارت با ماشين دو روز هست كه به مشهد آوردهاند. با شنيدن اين مطلب کلي بهم ريختم. مگر بليط هواپيما چه قدر مي شد؟ تازه ميتوانستند بليط را چارتر بگيرند. مگر چه قدر هزينه داشت که اين بندگان خدا را با آن حال با ماشين به مشهد آوردند؟ به شهيد عطايي گفتم اين دو جانباز را هم دعوت کنيم.
به خاطر اينکه منزل پله داشت و مناسب شرايط جانبازان نبود تصميم گرفتيم مهماني را در خارج از خانه و در پارک برگزار کنيم.
بعد از آمدن ميهمانان، چون همه در ماشين جا نميشدند يک عده را من با ماشين بردم و چند نفر را هم آقا مرتضي با موتور برد. زماني که به محل مورد نظر براي افطار رسيديم يک آلاچيق براي آقايان و يکي براي خانم ها گرفتيم. شب خيلي خوبي بود و خيلي خوش گذشت.
صداي خندههاي جانبازان را که ميشنيدم جلوي اشکهايم را نمي توانستم بگيرم ولي چون ما ميزبان بوديم بايد طاقتم را بالا ميبردم. بعد از ميهماني، آقا مرتضي و دوستانش را جلوي استخر پياده کرديم و ما خانمها هم به منزل رفتيم. فرصت خيلي خوبي بود تا صحبتهاي باقيمانده را مطرح کنيم.
ساعت 2 گذشته بود که شهيد عطايي و دوستانش آمدند. آقا مرتضي با ماشين ميهمانها را به منزلشان برد و تا برگشت حدود بيست دقيقه به اذان صبح بود. سريع سحري خورديم و خودمان را به حرم رسانديم.
خدا را شکر آشتي کنان هم با موفقيت انجام شد. با اينکه آن خانم و آقا بيشتر از يک سال بود که جدا زندگي ميکردند، اما الان زندگي شيريني دارند. هر وقت آنها را ميبينم خيلي خوشحال هستند که شهيد عطايي آنها را آشتي داده است.
دفاع پرس
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۲۵۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم تشییع همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی شنبه برگزار می شود
به گزارش جماران؛ بیت امام خمینی (س) در اطلاعیه ای اعلام کرد:
انا لله و انا الیه راجعون
در نهایت حزن و اندوه به اطلاع می رساند بانوی با فضیلتی از خاندان علم و تقوا، صبیه مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حایری یزدی و همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی، عروس امام راحل مرحومه معصومه حایری یزدی در جوار رحمت الهی آرام گرفت.
مراسم تشییع پیکر آن مرحومه روز شنبه ساعت ۱۰ صبح از مسجد نو به سمت حرم مطهر و مراسم ختم همان روز بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه شهدا (خیابان صفاییه) برگزار خواهد شد. شرکت عموم طبقات مومنین بویژه روحانیت معظم موجب شادی روح آن مرحومه و تسلی خاطر بازماندگان خواهد بود.
بیت امام خمینی (س)